دستگیر نایل
:

 

شاعرانِ شهر «خُرَم»

      افغانستان را خاستگاه شعر وفرهنگ زبان پارسی دری میدانند.شهرهایی چون هرات،غزنی،کابل،بلخ و مضافات ان،بدخشان و تخارستان زادگاه اکثر بزرگان ادب وفرهنگ معرفی شده اند.این روز ها کتابی زیر عنوان (پرِطاووس) تالیف جناب محمد حنیف، حنیف بلخی را بدست آوردم که در واقع تذکرء شعراء است و زنده گینامه(426) شاعر ازمتقدمین واز معاصرین شامل زنان ومردان را شرح وتفصیل داده است.درمیان شاعران از سرزمین ها وشهرستان های مختلف خراسان قدیم وافغانستان امروز، برای من شهرک وقریه ء «خرم» ولایت سمنگان خیلی جالب وشگفتی اور بود.« خُرم»که یک قریهء سرسبز وشاداب واقع در ولایت سمنگان است،باور کردنی نیست که این همه شاعر و سخنور از ان بر خاسته باشد.اگر این قریه را با ولایت خودم (بغلان) مقایسه نمایم،به تعداد انگشتان یک آدم در این ولایت شاعر وهنرمند در طی این همه زمانه ها وجود نداشته است. برای اشنایی بهتر خواننده گان عزیز.وانهایی که این کتاب را نخوانده اند،چند تن از این شاعران قریه خرم را به نقل از همین کتاب با اندک تصرف ،معرفی می کنم   1 )  بدیع : میر شهاب الدین « بدیع » فرزند میر عماد الدین در سال 1302 خورشیدی درقریهء « خرم» ولایت سمنگان بدنیا آمده ، تحصیلات خود را تا صنف دوازدهم به پایان رسانیده است.بدیع، در نقشه کشی ورسامی مهارت خاص داشته ومردم محل اورا  «مهندس» می گفته اند.بدیع در اداره های دولتی هم کار کرده ودر اخر عمر،عزلت گزینی اختیار کرده است.ازاین شاعر،ابیات وغزل های دلنشینی بجا مانده است.این هم نمونه کلام:

 بال همت کو که سیر گنبدِ اخضر کنم 

تیره گون سیارهء اقبال خود، احمر کنم 

  در بهار حسن او،شعر« بدیع» خوش مطلع است

  این غزل تحریر در وصفش به آبِ زر کنم 

 2 ) ذره : عبدالقادر « ذره» معروف به ( بیدلچه) در قریهء خرم ولایت سمنگان بدنیا امده وتحصیلات خود را در مزار شریف به پایان رسانیده است.از این شاعر، غزل های ناب وبلندی برجا مانده است.نمونه کلام او:

 در انتظار تست که اشکم چکیدنیست

 این هجر جانگداز ترا دیده، دیدنیست   

بی پرده رفت دختر رز،سوی بزم غیر

 « ذره» یقین که پردهء عصمت دریدنیست

 3) جمیلی: میر اسدالله « جمیلی» فرزند میر فیض الله در سال 1302 خورشیدی در قریهء خُرم بدنیا امده ودارای تحصیلات ابتدایی بود. نمونه کلام او:

 در طریق عشق تو،تنها نه صرفِ زر کنم

 صرف سیم وزر چه باشد،بلکه ترکِ سرکنم

 کهنه بوریایی که دارم من جمیلی دربساط

 کی برابر با بساطِ خسرو قیصر کنم 

  4 ) امانی:  سید هدایت الله « امانی» فرزند میرزا رحمت الله درسال 1286 خورشیدی درقریه خُرم بدنیا امده است. این شاعر، شعر اندک سروده واز او دیوانی در دسترس نیست.نمونه کلام او: 

عاشقم، جان را فدای مقدم دلبر کنم 

 قلب محزون را به خون از فرقت او ترکنم

  بر صواب امد امانی،صبر بهتر ورنه من

 با چنین آه و فغانم گوش گردون کر کنم

  5 ) ذره : میرزا بورال « ذره» فرزند صوفی نیاز محمد متولد قریه خرم است.ذره ابتدا دبیر در دفتر سردار اسحاق خان بود وسپس منشی دربار امیر عبدالرحمان خان گردید.سال وفاتش 1326 قمَری است.نمونه کلام او: 

 قدت سرو خطت سنبل، رخت گل  /  دو چشم مَی پرست ات ساغرمُل

 بیا « ذره » زدنیا مِهر بردار   /   که کس خانه نسازد بر سرِ ُپل

  6 ) حضرت : سید غلام حضرت فرزند میرزا رحمت الله در سال 1298 خورشیدی در قریهء خرم بدنیا امده است. خرم، تحصیلات خود را تا دورهء ابتداییه به پایان رسانیده بود.نمونه کلام او:

 خون عاشق ریختن در مذهب عشق و وفا

جایز امد من چرا بیهوده شور و شر کنم 

7 ) رمزی میرزا عبدالغفور« رمزی» در سال 1254 خورشیدی در قریهء خرم بدنیا امده .با مولانا خال محمد خسته ومیرزا ثاقب مجالست وموانست داشته است.رمزی، اشعار بلند و پر مغزی می سرود. نمونه کلام او:

       شب که شد نظاره ام با لعلِ دلبر اشنا 

  ساخت مارا یک سحر با حوض کوثر، آشنا 

  زخم های تازه از مژگان نازش می خورد

 هرکسی دل داد با او، شد به خنجر،آشنا

 عمر ها در کوی جانان خفته ام بهر امید

  رمزی بیچاره شد اخر به آن در، آشنا

   8 ) سیدا : آخوند ملا سَیدا متولد قریه ئ خرم است.در شهر بلخ، آموزش و پرورش دیده و به شهرت رسیده است. سیدا،شعر سرودن را هم در بلخ آعاز کرد نمونه کلام او: 

 ز رشک خانهء من کعبه و بتخانه می سوزد

   تو دریک خانه آتش می زنی،صد خانه میسوزد

 تو مَی با غیر مینوشی و می گردم کبابت،من

 تو شمع انجمن میگردی و پروانه ، می سوزد

   9 ) سالم: طوره خواجه متخلص به سالم متولد در قریهء خرم است.سالم افزود بر آموزش علوم متدامله، به عرفان وتصوف هم علاقه داشت و اهل طریقت بود.خطِ نستعلیق را نیکو مینوشت.در سال 1293 ش که از راه قندهار به زیارت حج میرفت،در سیالکوت هند، وفات کرد.نمونه کلام او:

 عزم میدان کرد با صد عشوه ان چابک سوار

 کیست تا اکنون نگهدارد عنانِ اختیار

 شد خِرد آشفته جان دیوانه از بهر خدا  

  این چنین بیرون میا ازبزم مَی،آشفته وار

 10 ) صریر: مولانا عبد الواحد صریر، فرزند عبدالشکور متولد قریه خرم است.مولانا خسته، سال وفات او را 1224 قمری قید کرده است.صریر، تعلیمات دینی را در بخارا بسر رسانیده واز طرف امیران انوقت بخا را لقب (صدر) را گرفته است.مولانا صریر، افزود بر هنر شاعری،از فقهای مشهور وقت خود هم بوده است.در غزل سرایی از بیدل پیروی میکرد.نمونه کلام صریر: 

 هرکجا با جلوه ات دیدم دچار، آیینه را

یافتم از خویش حیرت، مستعار ایینه را

  حیرت ما، ایهء حسن ترا تفسیر کرد

 پُر مدان در بزم وصلت هیچکار، آیینه را

 11 ) فهری :  میر عبد الله «فهری» فرزند میرزا محمد امین در سال 1310 خورشیدی در قریهء خرم بدنیا امده است.فهری، ذوق عالی و شعر های بلندی سروده است.از او کتابی در دست نیست.نمونه ئ کلام فهری:

 مرغ دل گردیده اندر طوف آن رخسار، سار

  تا زده آتش بجانم زان لبِ رخسار، سار

 گر سرم بر دار، برداری به جرمِ عاشقی 

 کی کنم از عشق تو ای جان من انکار، کار

   12 )  لقایی: میر فضل الله متخلص به لقایی، فرزند داملا حفیظ الله «قطره» در سال 1286 خورشیدی در قریهء خرم زاده شده است. علوم متداوله را نزد پدرش آموخته ، افزود بر فراگیری دانش عصر خود، لقایی مردِ ظریف و خوش طبع وبدیهه سرا هم بوده است.نمونهء کلام او: 

  _ تا خیالم کردآهنگ دبستانِ ادب  

فکرتم زد جوش مستی از خمستانِ ادب »

  _روز وشب از خونِ رز،من جیب دامن،ترکنم

  کی توانم اینکه ترکِ باده و ساغر کنم»

   ( اپریل 2015 _ لندن )