منصور سایل شبآهنگ
خاک و خاکستر
ــــــــــــــــــــــ
پایانه ی محتوم من و خود بنــگر
وز دعوی هندو و مسلمان بـــگذر
فرقی که بود میان مــا ، آخر کـــار
این است که: من خاکم و تو خاکستر
بی اندازه
ـــــــــــــــ
مسلمان بودی
دوستت داشتم
مسیحی شدی
دوستت داشتم
بودایی شدی
دوستت داشتم
کافر شدی
دوستت داشتم
و امروز ...
امروز چیزی غیر از خودت نیستی
و من ....
من مثل همیشه دوستت دارم
میدانی ؟ :
بی اندازه
به اندازه ی خودت
ای مهربانیی زیبا
زیبایی مهربانی
ای خدا
تو چیستی ؟