هنر و ادبيات اكسپرسيونيستي

 

بابك صحرانورد

 

طلوع اکسپرسیونیسم

در آغازقرن بیستم، نهضت بزرگی بر ضدرئالیسم وامپرسیونیسم پا گرفت که آرام آرام مکتب اکسپرسیونیسم ازدل آن بیرون آمد. معروف است که واژه ی اکسپرسیونیسم برای اولین بار در تعریف برخی از نقاشی های «اگوست اروه» به کار رفته است .
اکسپرسیونیسم  جنبشی در هنر و ادبیات بود که در بین سال های 1903 تا 1933 نخست در آلمان شکوفا شد . هدف اصلی این مکتب نمایش درونی بشر، مخصوصاً عواطفی چون ترس ، نفرت ، عشق و اضطراب بود .

اکسپرسیونیسم در نقاشی

گفته شده که گوگن اولین نقاشی بود که نظریات و عقایدش بر این مکتب  (در نقاشی) تأثیر فراوان گذاشت. او سال ها قبل از پیدایش این جنبش به نقاشان جوان متذکر شده بود که به هیچ وجه طبیعت را سرمشق خود قرار ندهند . هنرمندان این مکتب معتقدند که این هنرمند است که محیط خود را دگرگون می کند. کوکوشکا، کاندینسکی و کلی از اولین نقاشان برجسته ی این مکتب به شمار می آیند . این نقاشان از تقلید واقعیت روی گردانیدند و به جای آن به بیان منّویات و نگرش اصلی خود نسبت به جهان پرداختند .


اکسپرسیونیسم در ادبیات  

در ادبیات، اکسپرسیونیسم را روشی گفته اند که جهان را بیشتر از طریق عواطف و احساسات می نگرد . به عبارت دیگر، کوشش هنرمند مصروف نمایش دادن و بیان حقایقی است که بر حسب احساسات و تاثیرات شخصی خود درک کرده است. تقریباً هر نوع تحریف و تغییر شکل عمدی از واقعیت را در ادبیات جدید می توان نمونه هایی از روش اکسپرسیونیستی به حساب آورد. مسخ نمادین شخصیت ها در رمان «برخاستن فینگان» اثر جیمز جویس و استحاله شخصیت اصلی رمان « مسخ » کافکا شیوه های اکسپرسیونیستی محسوب می شوند .

در این گونه آثار، واقعیت به همان شکل تحریف شده ای که به نظر نویسنده و شاعرمی رسد، بیان می شود . بازتاب تحریف شده ی واقعیت ها در ذهن نویسنده و شاعر اکسپرسیونیست مبین دید و برداشت او از جهان است . از این رو برای مثال،  استحاله شخصیت اصلی رمان مسخ كافکا به یک موجود زشت شبیه یک سوسک غول پیکر ، بیانگر بینش نومیدانه و بدبینانه ای است که نویسنده به موقعیت انسان معاصر دارد .

اکسپرسیونیسم در ادبیات نمایشی

در عرصه ی تئاتر، اگوست استریندبرگ از پیشتازان این شیوه است . باید خاطر نشان کرد که اکسپرسیونیسم، در مقوله های ادبی، بیشترین تاثیر را در نمایش بر جا گذاشته است . مشخصات چنین نمایشنامه هایی به طور عمده از این قرار است: گفتگو های ادیبانه، صورتک که شخصیت ها به چهره می زنند، وسائل  ناموزون صحنه ، بهره برداری از ابزار جدیدی چون صحنه گردان، جلوه های ویژه در نور پردازی، صدا و نادیده گرفتن توالی زمان .
نمایشنامه نویسان بزرگ اکسپرسیونیست در آلمان جورج کایزر، ارنست تولرو برتولت برشت  بودند. این نمایشنامه نویسان تاثیر ژرفی بر تئاتر امریکا بر جای نهادند. یکی از نویسندگان تأثیر گذار این سنّت یوجین اونیل بود که در نمایشنامه ی ( امپراطور جونز ) با استفاده از صحنه های متوالی و نمادین، خاطرات فردی و نژادی و توهّمات مکرّر یک سیاهپوست وحشت زده ی معاصر را منعکس می کند .

 

اکسپرسیونیسم در سینما         

پنج سالی را (از 1919 تا 1924) که آلمان به خاطر شکست در جنگ به سخت ترین شکل ممکن طی کرد و در نتیجه شورش و کودتاها ، مداخله های نظامی ، کاهش ارز پول و گرسنگی، به شدت متزلزل شد، از نظر هنری ، غنی ترین دوران سینمای آلمان به شمار می رود .
 پل روتا معتقد است که فقط کافی بود که کسی به سینمای آلمان نظری بیفکند تا بتواند به کاربرد حقیقی قلمرو سینما پی ببرد .

نخستین آزمایش های هنری در سینمای آلمان نمایشگر گرایش های آن دربه تصویرکشیدن رویدادهای درونی وعینیت بخشیدن نمادین به آن ها بود .
شروع این مکتب در سینما با فیلم مطب دکتر کالیگاری اثر روبرت وینه و با فیلمنامه ی مایردر سال 
۱۹۲۰ ساخته شد که به شدت تپنده و اکسپرسیونیستی نوشته شده بود .

شاید هدف مایراز این فیلمنامه این بود که همه قدرت حاکم دستگاه حاکمه را که باعث شعله ور کردن جنگ های بی شمار، حاکم بر مرگ و زندگی مردم کشور شده بود را متلاشی کند . بعضی از عناصر و جنبه های منعکس، در این فیلم مثل دوگانگی حاکم بر روح بشر، نیرو و جبر سرنوشت ، جاذبه های موجود است و هیولای مادون انسانی مستقیماً از سنّت های ادبیات رمانتیک آلمان و بدبینی و روحیه ی دهشتزده ی رایج در آن گرفته شده است .
در سال های 
۲۰ میلادی شمار آزمایش هایی که انجام شد تا از  مطب دکتر کالیگاری  تقلید شود، کم نبود . فیلم هایی چون دستهای اورلاک - ۱۹۲۴، تورگوس - ۱۹۲۰ ، راسکول نیکف - ۱۹۲۳.  اما هیچ یک از این فیلم ها به سر مشق خود نرسیدند . اشکال اکسپرسیونیستی به صورت آرایش های ساده دگرگون شدند. در واقع این اشکال توانایی آن را نداشتند که بتوانند تصویر دنیای سه بعدی را مجسم کنند .

 

افول اكسپرسيونيسم

 با روی کار آمدن هیتلر و حکومت توتالیتر و فاشیستی او، اکسپرسیونیسم در آلمان منحط و فاسد اعلام شد و آرام آرام رو به نابودی و زوال نهاد .

 

 

www.roshanak.nl